، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات بچگی

افتاب گرفتن

1393/2/24 17:05
نویسنده : مامان راحله
178 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز مشغول کار کردن بودم دیدم صدای شلوغیات نمییاد اومدم ببینم داری چیکار میکنی دیدم همه عروسکهاتو بغل کردی وپرده اتاقو کشیدی کنار .....گفتی مامانی دارم افتاب میگیرم عینک

 

 

اینجا پسرم پلیس شدهمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتبغلبغل

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

❤خونه نمدی❤
8 دی 92 15:58
مامان با سلیقه سلام اگه میخوای هرکی میاد تو اتاق نی نی خوشگلت انگشت به دهن بمونه یه سر به خونه نمدی بزن کارای تک و شیکی که تو هیچ مغازه ای نمیتونی پیدا کنی منتظرت هستم www.namadi.ir ارسال به سراسر ایران با تشکر خونه نمدی
ریحانه مامان نیایش
5 بهمن 92 15:35
واااااای چه باکلاسه این پسره ما مواظب باش پوست سفیدت آفتاب سوخته نشه جیگرم
خاله فرزانه
3 اردیبهشت 93 23:41
ای ول علی باحال