رفتن به کلاس اول
چندوقت پیش وقت سنجشت بودصبح ساعت 7/5 بیدار شدیم ورفتیم کلی اونجانشستیم چون خیلی شلوغ بود تانوبتمون بشه وقتی نوبتمون شد رفتیم وکلی تست بود که همه روانجام دادی خیلی خوب وهمه چیت عالی ونرمال بود ازاونجارفتیم واکسنتو بزنیم اول کلی نطق کردی که درد نداره خوبه و........خلاصه واکسن زدن هماناوکمی دردت گرفت وبعدفرمت رو بردم مدرسه تحویل بدم مدرسه ای که خومم هم اونجادرس خوندم البته الان دیگه دخترونه نداره ورفتم کلاستو دیدم همونجوری بوداصلا تغییر نکرده بدو حتی اون کمد قدیمی تخته پاکن وگچ هنوزبه دیوار بود خیلی برام جالب بود تموم خاطرات برام زنده شد فکرشو میکردم یه روز بچمم توهمون مدرسه وکلاسی درس بخونه که من خوندم.....یه روز که برده بودمت فوتبال خیلی خوب بازی کردی ویه گل زدی ومن خیلی ذوق کردم وبعد که بازی تموم شد وبابات اومد دنبالمون گفتی بریم کیف مدرسمو بخرم رفتیم کیف فروشی واونجا چند مدل کیف بن تن دیدی واینقدر دوست داشتی که نمیدونستی کدومو انتخاب کنی من یکی رو انتخاب کردم اول خواستی وهمین که داشتیم پولشو حساب میکردیم اونو گذاشتی فهمیدیم دلت یکی دیگه رو میخواد ویه مدل دیگه روورداشتی وگفتی آخیش این همونیه که میخواستموبعدرفتیم وچندتا دفتر ووسایل تحریر گرفتیم فعلا همنا چون تا کتابهاتو ندن نمیدونیم چی لازمه...لباس فرم مدرستو هم خودم دوختم وهمش مپوشی وکیفتو میندازی پشتت وومیچرخی وذوق میکنی ومیگی مامان ازم عکس بگیرایشاالله نمره های خوب خوب بگیری وشاگرد اول بشی