، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات بچگی

عید

1393/2/24 17:13
نویسنده : مامان راحله
171 بازدید
اشتراک گذاری

بعداز کلی کار وبدو بدو بالاخره عید اومد چند ساعت قبل ازسال تحویل چندتا تخم مرغ رنگ کردی وگذاشتی کنار هفت سین وخودت لباساتو پوشیدی واومدی کلی عکس گرفتیم وبعد سال تحویل رفتیم امامزاده بوی هوای بهاری رو حس میکردیم علی جونم عیدت مبارک باشه امیدوارم روزی سفره هفت سین خونه خودت واینجا بزاری به امید اون روز .ماچماچراستی رها هم اومده بود برای ما که اشنا بود عین عکساش .تو هم خیلی بین بچه ها کیف کردی همه بچه های کوچیک اومدن خونمون حیف که یادم رفت ازتون عکس بگیرم ولی تو بیشتر از بچه ها به علی پسر خاله میچسبیدی خییییییییلی دوسش داری ازشدت دوست داشتن زیاد مشت بارونش کردی .گریهخوب دیگه پسرم خییییلی مهربون قلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان رها
17 فروردین 93 23:29
ای جووونم ایشاله که آرزوی مامان راحله براورده میشه و هفت سینه خونه خودتم می بینه مامان جونت واقعا که علی و علی چه مشتایی پرتابه هم می کردن خیلی خوش گذشت عید علی خیلی پسر باادب و شیرینیه خدا واستون حفظش کنه دختر خاله جووسخ]
مامان راحله
پاسخ
نظر لطفته با ديدن شما به منم خوش گزشت. دخمر توام خيلى ماهه ايشالله زود عروسش کنى.
خاله فرزانه
3 اردیبهشت 93 23:51
به به پس فقط رها خانم اومده بود .بای
مامان راحله
پاسخ
پسر‌تو‌نی‌نییییییییه‌هنوز.چون‌رها‌باعلی‌بازی‌میکرد‌نوشتم‌مگرنه‌خییییلیها‌بودن‌.چقدردل‌نازک‌شدی‌.ادم‌بادختر‌عمش‌قهر‌نمیکنه‌.
مامان ریحانه
9 اردیبهشت 93 11:46
عیدتون مبارک علی آقا چه عکس خوشگلی گرفتی